حدود 9 سال پیش بود.فکر میکنم اولین وبلاگم بود.شوق نوشتن داشتم و تقریبا هر روز آپدیتش میکردم و از خودم و روزگارم مینوشتم.از خاطرات گذشته و آرزوهای آینده ام...
دغدغه های ذهنی ام خیلی کمتر از حالا بود و راحت تر می نوشتم.
دوستانی هم داشتم.اسکارلت،دلفین،دزیره،دریا و ...
به مرور هر کدام از این دوستان به سمتی رفتند،یا آدرس عوض کردند،یا ننوشتند و یا...
جز دزیره از بقیه خبری ندارم،نمیدانم چه میکنند و کجایند...
دلم تنگ شده،برای دوستانم،برای آن روزگاران خودم و منی که این نبودم دلتنگم.
کاش ماشین زمانی وجود داشت...
اما باز هم جای شکرش باقیست که اگر ماشین زمان نیست،خاطره هست...