بی تو به سامان نرسم
هر کلی متشکل از چندین و چند جزء است و برای اینکه به کل ایدهآلی برسی باید جزءهایی ایدهآل یا حداقل نزدیک به ایدهآل داشته باشی.اگر جزءهایت جایی لنگ بزنند،اگر جور نباشند،اگر کم و زیاد باشند به همان اندازه کلات دچار مشکل خواهد شد و امان از وقتی که ندانی کدامیک از جزءها مسبب این مشکل است.
مردها کلی نگرند.معمولا نمیتوانند روی جزئیات تمرکز کنند.اگر چهرهای را ببیند و بعد بخواهی که برایت توصیفش کنند معمولا نمیتوانند و فقط یک نظر کلی میدهند.
فکر میکنم نسبت به میانگین جامعه مردان،من مرد کلینگرتری هستم.تمرکزم روی جزییات بسیار ضعیف است،شاید هم دقتم پایین است و تنبلی میکنم و تلاشی ندارم برای به خاطر سپردن جزییات و تمرکز روی آنها و شناساییشان.
این موضوع باعث شده نتوانم مشکلات کوچک زندگی شخصیام را هم شناسایی و رفع کنم.iهمیشه با عبارتهای کلی نظیر اداره مشکل دارد،همکارم مشکل دارد،رابطهام با فلان شخص مشکل دارد و... مسائل را توصیف کردم و هیچگاه جزء جزء مسئله را بررسی نکردم تا بفهمم کجای کار میلنگد و ایراد کجاست.
همیشه خواستم کل زندگیام را زیر و رو کنم تا مشکلی را حل کنم،یا اگر با شخصی به مشکل خوردهام همه شخصیتش را زیر سوال بردهام و با این روش هیچگاه ره به جایی نبردم.
پن:نوشته هایم انسجام ندارند،آغاز و پایانشان آنجایی که باید باشد نیست،میدانم...بر من ببخشید.